بسیج پیرو مکتب عاشورا
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:29 ::  نويسنده : sotoude

 سلام دوستان

این وبلاگ استادم هست که کاندید شورای شهر کرج شده لطف کنید سری بهش بزنید و ظراتتون رو بگید

homeira_ghofrani.loxblog.com

جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, :: 13:14 ::  نويسنده : sotoude

دوستان عزیز 50% از مطالب این وبلاگ از وبلاگ استاد رائفی پور کپی  شده فقط ب منظور انتشار وگسترش اطلاعات 

با تشکر فراوان از استاد رائفی پور 

وبلاگ استاد علی اکبر رائفی پور                              www.antisemitism.blogfa.com

پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 1:34 ::  نويسنده : sotoude

 بسم رب المهدی

 السلام عليک يا ربيع الأنام و نضره الأيام

 

سلام بر تو اي بهار خلايق و خرمي روزگار!


مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد.

ای صد افسوس که تو بهار بودی ومن بی تو هر فروردینم دی  بود و نمی دانستم.

صادق (ع) آل محمد(ص) فرموند: که  نوروز و  اول بهار روزی است که ما توقع فرج حضرت مهدی (عج) را داریم.

 


کودک که بودم پدرم جمعه ها صبح درب خانه را آب و جارو می کرد تا  اگر مولا از آن حوالی عبور کند ...

و نو روز هر باره این حس را در من زنده می کند

مردمی را می بینم که سراسر شوق و شورند ، خانه تکانی می کنند و لباس های نو برتن...

اما برای چه ؟ برای که ؟

اینان منتظرند تا  بهار شود ؟

سالهاست می اندیشم که هنگام بهار مگر چه می شود که اینگونه به هم می ریزیم ، مهربان می شویم، به سراغ هم می رویم و از همه مهمتر منتظر می شویم...

انتظار ...

سالهاست به لحظات سال تحویل و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو همه ساکتند و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم!

و هر ساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!!

کجایی ای  ربيع الأنام و نضره الأيام

نمی دانم ،  شاید از گذشته به ایرانیان اینگونه آموختند تا رزمایش ظهور برگزار کنند ...

وصد افسوس که ره گم کردیم و انتظار خورشید را کشیدیم و حال آنکه تو خود خورشید بودی و ما ندانستیم.

ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد و همه با هم زمزمه می کردند دعای عهد و ندبه و فرج را ...

و ای کاش هفت سین مان را در جمکران می گستردیم

و در آن به جای سفره ، "سجاده ای" می انداختیم به گستردگی زمین...

و"ستاره ای" از آسمان به زیر می کشیدیم به یاد تو...

و "ساعتی" برای شمار ثانیه هایی که بی تو گذشت

و "سدر" را به یاد سدره المنتهی مصطفی  (ص) بر سجاده می ریختیم!

و "سیصد و سیزده سرباز" و "سلاحی" به نشان پایبندی بر سوگندی که با تو بسته ایم تا خونی که در رگهایمان است  نذر تو باشد که چه نیکو در عهد آموختیم بسراییم " شاهِراً‌ سَيْفي ،  مُجَرِّداً قَناتي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَ الْبادي " و با شميشر آخته  ، و نيزه برهنه ،  پاسخ ‌گويان به نداى آن خواننده بزرگ در شهر و باديه ایم.
و سین ششم سجاده مان  را از خدا می خواهیم تا "سرمه" کشد چشمانمان را به وصال دیدارش... و شنوا سازد شنوایی مان را به نوای انا المهدی...

اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ

و سین هفتم را نیز من بر این سجاده می نشانم " سلام علی آل یاسین".


به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری (عج) که صد البته نزدیک است.

دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 16:44 ::  نويسنده : sotoude

 << بسم الله الرحمن الرحیم >>

دفاع از حقیقت گویا جز لاینفک این مردم است

 

خدا اولین ها را دوست دارد ، خودش می گوید : "السابقون الاولون"  این مردم همیشه در دفاع از حق اولین بوده اند.

 

اولین مردمی که به داد قوم موسی (ع) رسیدند و آن ها را دوباره به سرزمینشان بازگرداندند.

 

اولین مردمی که به مسیح ایمان آوردند حتی قبل از آنکه به دنیا بیاید دو نفر ایرانی بودند که به دنبال حقیقت به فلسطین رفتند.

 

اولین مردمی که خارج از اهل بیت پیامبر بودند اما نشان و مدال درجه یک لیاقت را به سینه زدند:

 

سلمان منا اهل البیت.

 

مردمی که اعراب مسلمان ، علی ابن ابی طالب (ع) را به خاطر اینکه آنها زیاد دور او بودند سرزنش می کردند و علی را علاقه مند به مجوسان(بخوانید ایرانیان مسلمان و محب اهل بیت) می دانستند.

 

می گویند بیشتر سپاه مختار را همینان تشکیل می دادند.

 

و خلاصه مردمی که تا امروز عَلَم انبیا را به دوش می کشند.

 

خودمانیم داستانی دارند این مردم !!!

 

و اکنون چند وقتی است که به شکر خدا سینه در مقابل صهیونیزم سپر کرده اند، مرادم از "چند وقتی " یعنی سی و چهار سال. و البته چند وقتی است که به شکر خدا جوانان نسل سه و چهار به میدان نبرد با این عروسک های خیمه شب بازی ابلیس آمده اند، مرادم از "چند وقتی" یعنی سه چهار سال.

 

پارسال همین موقع ها بود که یک پژوهشگر فرانسوی ضد صهیونیست (سامبا)  می خواست از آخرین یافته هایش برایم بگوید. با یکی از دانشجویان در لابی هتل با او صحبت می کردیم .که بنده خدا گفت :

 

آیا می دانید مهم ترین نماد این صهیونیست ها ستونی سنگی است به نام "آبلیسک"؟

 

 آیا می دانید اسلام تنها جایی بود که به آن حمله می شد (رمی جمرات) ؟

 

 آیا می دانید وهابی ها  دور آن را دیوار کشیده اند؟ تا به دستور اربابانشان از آن محافظت نمایند؟

 

اصلا می دانید آبلیسک چیست؟

 

در اثنی این گفتگو  این دانشجوی عزیز آیپدش (نمی دانم شاید فرهنگستان به آن بگوید رایانک دست مالیدنی  ) را در آورده بود و با اینترنت هتل  فیلم ها و عکس های شاهکار دو سال پیش جوانان مسلمان ایرانی را برایش آماده کرد.

 

باید چهره این بنده خدا را می دیدید(عجب فعلی) چشم هایش چهار تا شد و کلی خجالت کشید که زیره به کرمان آورده بود.

 

داستان این آبلیسک به آتش کشیدن و این پرسش معروف "why iranian burn obelisk" داستان آتش کشیدن یک تکه استوانه چوبی نیست .

 

بلکه داستان اولین بودن است ، اولین در راه مبارزه با هرآنچه بوی ابلیس دهد.

 

این صرفا یک نماد نیست که مثل خیلی چیز های دیگر به خودشان منتسب کرده باشند بلکه داستان هوشیاری و جلو تر از زمان بودن این مردم است.

 

مردمی که گویا خدا هم پارسال در این جشنشان یک هدیه داشت  و یک همراهی ویژه  دقیقا در همان زمان :


 

 ترک خوردن بزرگ ترین آبلیسک جهان


 

نمی دانم شاید یک رکورد جدید هم به دست آورده ایم :

 

               "بیشترین آمار ساخت آبلیسک در جهان در طول یک سال"

 

البته به قصد آتش زدن.

 

راستش اندکی نگرانم که این حرکت پاک و الهی آرام ،آرام به انحراف کشیده شود.

 

مسابقه بگذارند تا هر سال ارتفاعش را بیشتر کنند

 

مسابقه ای شود برای خودنمایی ...

 

برای نفوذ شیطان در دلهای شیفتگان مهدی فاطمه(علیهما سلام)....

 

مسابقه ای شود برای به نام خود تمام کردن ها...

 

آه ای برادران ، ای آنانی که دغدغه دشمن ستیزی دارید  خوب است اول بت بعل نفستان و نفسمان را بکشید و بکشیم.

 

شرمنده امام زمان شدم وقتی بحث هایی را در برخی تارنما ها در باره به نام خود کردن ها و دعوا سر "منیت " دیدم.

 

قرار بود و هست که همه در کنار هم مصاف نام بگیریم همه و همه ،  جنبش یعنی همین یعنی  همه دانشجویانی که در تمام دانشگاه هایشان برنامه می گیرند،

 

یعنی آن کودک 5 ساله که به حقیر می گفت به خاطر امام زمان دیگر بنتن نگاه نمی کنم

 

یعنی آن پیرزن قمی که هر از گاهی زنگ می زند و برای همه مان دعا می کند (دقت کنید همه ما) .

 

یعنی تمام بزرگوارانی که در فضای سایبری ، بی ریا و گمنام می جنگند و نامشان را ضد شیطان گذاشته اند. و چقدر زیباست برای مولا گمنام جنگیدن.

 

یعنی آن جوان .... که با اشک هایی پاک،  روان بر گونه ، می گوید می خواهم شیعه شوم.

 

یعنی آن دانشمند اسپانیایی که به محبت اهل بیت می رسد.

 

 مصاف من نیستم مصاف همه شما هستید ...

 

یعنی خانمی که هر ماه مقداری از حقوقش را برای کمک به این جریان نذر کرده است حقوق پرستاری از یک سالمند.

 

مصاف یعنی فریاد های خشم ده دقیقه ای یک جوان مشهدی که پس از فیلم موهن علیه رسول الله در پیغام گیر گوشی تلفن همراهم از خود به یادگار گذاشت.

 

 مصاف همه شما هستید...

 

مگر نه اینست که کار را برای خدا باید کرد؟

 

مبا دا نماد شیطان را به آتش بکشی و خودت در آتش ابلیس بسوزی !!!

 

وای بر آن روزی که ابلیس ، آبلیسک هایش را در دل هایمان بکارد(و تو خود بهتر میدانی آبلیسک نماد چیست).

 

برای تسلای دل بازماندگان عرض می کنم :

 

برای رسیدن به مهدی باید از خود بگذریم ، مهربان باشیم و بخشنده و فقط به این بیاندیشیم کاری که   می کنیم چه با دل فرزند زهرا می کند ، آرام یا ...

 

 

 

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.

دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 19:41 ::  نويسنده : sotoude


علت نامگذاری:

صَفَر (صفرالخیر یا صفر المظفّر) (به عربی: صَفَر) دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجِر می‌نامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست می‌کشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی می‌آوردند و خانه‌ها خالی می‌ماند؛ از این رو به آن صفر گفته‌اند.
 

رویدادها:

اوّل ماه صفر: آغاز جنگ صفین، مطابق نقل مورّخان در سال ۳۷ هجری است. همچنین در این روز در سال ۶۱ هجری (بنا بر روایتی) سَر بریده ‌شدهٔ امام حسین(ع) را همراه کاروان بازماندگان واقعهٔ کربلا وارد شهر شام کردند.

دوم ماه صفر: روز کشته‌شدن زید بن علی ع پس از قیام بر ضدّ بنی امیّه در سال ۱۲۰ هجری است؛ وی به هنگام شهادت ۴۲ سال داشت.

هفتم ماه صفر: بنا بر نقل شیخ مفید و کفعمی، روز شهادت امام حسن مجتبی ع است. همچنین طبق روایتی زاد روز امام موسی کاظم ع در سال ۱۲۸، در این روز در منطقه «ابواء» (محلّی میان مکّه و مدینه) واقع شده‌است.

بیستم ماه صفر: روز اربعین چهلمین روز شهادت امام حسین ع و یارانشان در کربلا.

بیست و هشتم ماه صفر: در چنین روزی، در سال یازدهم هجری،رسول گرامی اسلام ص رحلت فرمودند. همه مورّخان اتّفاق دارند که روز رحلت خاتم الانبیاء ص، روز دوشنبه بود و ایشان به هنگام رحلت شصت و سه سال داشتند. همچنین بنا بر نقل جمعی از علما و مورّخان، روز بیست و هشتم صفر سال ۵۰ هجری، روز شهادت امام حسن مجتبی ع است و این روایت بیشتر در میان شیعیان مشهور است تا روایت هفتم ماه صفر.

روز آخر ماه صفر: بنا بر قول شیخ طبرسی ره و ابن اثیر آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری، روز شهادت آقاعلی بن موسی الرضاع است که در سنّ پنجاه و پنج سالگی، توسّط مأمون عبّاسی مسموم شدند.

اعمال ماه صفر

ماه صفر به نحوست معروف و مشهور است. برای رفع این نحوست هیچ چیزی بهتر از صدقه دادن و اعیه و استعاذات وارد نشده است.کسی که مایل است از بلاهای نازله در این ماه محفوظ بماند این عمل را انجام دهد.

هر روز ده مرتبه بخواند چنانکه محدث فیض و غیره فرموده یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ و سید دعایی برای هلال این ماه روایت کرده .

روز اول

روز اول سنه سی و هفتم شروع به جنگ صفین شد.

و در این روز سنه شصت و یکم به قولی سر مبارک حضرت سید الشهداء علیه السلام را وارد دمشق کردند و بنی امیه آن روز را عید قرار دادند و آن روزی است که تازه می‏شود در آن احزان (کانت مآتم بالعراق تعدها أمویة بالشام من أعیادها) و در این روز و به قولی روز سوم سنه صد و بیست و یک زید بن علی بن الحسین شهید شده

روز سوم

سید بن طاوس از کتب أصحابنا الإمامیة نقل کرده که مستحب است در این روز دو رکعت نماز در رکعت اول حمد و إنا فتحنا و در دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِی سُفْیَانَ و صد مرتبه استغفار کند پس حاجت خود را بخواهد.

نحوست این ماه:

در مورد نحوست ماه صفر باید به چند نکته اشاره شود:

1- در برخى از روایات نحس بودن برخى از ایام براى انجام کارهایى از قبیل ازدواج و سفر آمده است. همچنین آیه 19 سوره قمر و 16 سوره فصلت روزهایى که عذاب بر قوم عاد نازل شده به عنوان روزهاى نحس آمده است. ولى در این که مراد از نحس بودن روزها در این آیات و روایات چیست بحث‏ ها و نظریات مختلفى وجود دارد.

برخى معتقدند؛ بعضى روزها واقعا نحس‏اند ولى نحس بودن آن با توکل بر خداوند، صدقه و توسل به خداوند و مقربان درگاه او برطرف می شود و وظیفه ما انجام این اعمال است نه رعایت سعد و نحس بودن ساعات.

در برابر این نظریه برخى معتقدند؛ سعد و نحس بودن برخى ایام واقعى نیست بلکه به جهت حوادثى است که در این روزها اتفاق افتاده و یا به جهت فال بد زدن مردم به این روزها و نحس دانستن آن از سوى مردم می باشد که ممکن است همین نحس دانستن در نفس‏ هاى ضعیف مؤثر واقع شود و همین اثر نفسانى و دل چرکین شدن موجب بروز حوادثى براى انسان شود به همین جهت در روایات به جهت برطرف شدن این حالت نفسانى به ما دستور داده شده صدقه بدهیم و یا دعا بخوانیم. برخى روایات هم می تواند مؤید این نظریه باشد.

در هر صورت توکل بر خداوند، دادن صدقه، خواندن دعاهاى وارده، اثر نحس بودن را برطرف می کند. قابل ذکر این که مطالبى که در تقویم‏ هاى نجومى در ارتباط با سعد و نحس بودن روزها به جهت قرآن و یا مقابله و یا حالات دیگر سیارات آمده است به جز قمر در عقرب که در روایات آمده است دلیلى بر آن نداریم.

2-اما در مورد ماه صفر ، بنا بر آن چه معروف گشته، ماه صفر را «نحوستى» است؛ به خصوص روز چهارشنبه آخرین آن ماه را که به نحس‏ بودن بیشتر معروف شده است و در این باره روایت مخصوصى از ائمه دین(ع) نرسیده و فلسفه آن دقیقاً براى ما روشن نیست. یک احتمال آن است که این نحس دانستن ماه صفر و مخصوصاً آخرین چهارشنبه آن، از این جهت باشد که وفات رسول خدا(ص) در آن روز واقع گشته است و از آن حضرت روایت شده است که مى‏فرماید: «هر کس مرا به خروج ماه صفر مژده دهد، او را مژده بهشت مى‏دهم و از این جهت عقول مردم حکم به نحس بودن آن ماه نموده است»، (میرزا جواد ملکى تبریزى، مراقبات(اعمال السنه) ، ترجمه علیرضا میرزا حکیم خسروانى، انتشارات نور فاطمه، ج 1، ص 49) .

آخرین نکته

3- در هر صورت نحوست این ماه به معنای متوقف کردن اموری مانند خرید و فروش و سایر فعالیت ها نمی باشد بلکه باید با خواند دعاهایی که برای دفع نحوست این ماه وارد شده مانند دعائی که در مفاتیح در اول اعمال ماه صفر وارد شده این نحوست را بر طرف نمائیم و نیز براى دفع نحوست این ماه، هیچ چیز بهتر از صدقه دادن و دعاها و استعاذه وارده نیست» ، (شیخ عباس قمى، مفاتیح‏ الجنان، اعمال ماه صفر) .

چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : sotoude

[تصویر: Besm_Prestige.png]



مدتی بود در فکر این بودم که این مطلب رو کامل بکنم و در تالار قرار بدهم ، تا این که لغتی به چشمم خورد ، که منو به تکمیل این مقاله ترغیب کرد.


چکمه های بلند!


[تصویر: F_U_C_K_B_O_O_T_S_Prestige.jpg]


بوت یا همان چکمه های بلند چندسالیست به وفور در ویترین مغازه ها دیده شده و با استقبال خوب مردم مواجه گشته است.

توجه شما را به چند دیالوگی بین خانومی خارجی که به ایران سفر کرده بود با خانومی ایرانی جلب می کنم...





گفتگوی یک زن خارجی سفر کرده به ایران با یک زن ایرانی!

گفت : یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟!

گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟

گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!
این کفش ها که دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای روسپی هستش و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.

گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر مد !

گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره. قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده …!

اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن.

گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟

گفت: F. U. C. K. Me Boots . . . .


این واژه (FMB) رو شاید معدود افرادی شنیده باشند ، شاید کسی ندونه این کفش ها مختص چه زنانی است ، شاید ندونه با این کارش داره عفت و حیای خودش رو زیر سوال می بره و هزار و یک ندانستن دیگر...

دیکشنری های خودشون این کفش رو ببینید چی معنی کرده:

tall, high-heeled women's boots that men find sexually attractive.



[تصویر: F_U_C_K_B_O_O_T_S1_Prestige.jpg]


The term "fuck me" comes from the impression that women who wear fuck me boots want to have sex and use the boots to attract potential partners, although women also use them to appear sexy, to tease men (or women) or just to feel good about themselves.

They are also called "fuck me" boots because some women and men enjoy having sex with the woman wearing them.

The "fuck me" effect is maximized by combining the boots with tight and skimpy outfits such as short shorts, micro-mini skirts, and low cut tops that expose as much thigh, breasts and abs as possible.

Tall, beautiful women with long, shapely legs who dress provocatively benefit the most from wearing fuck me boots , but even not so good looking women can appear extremely desirable to others.

Women can walk sensually with them, cross their legs while sitting, make clicking sounds with their stilettos, and even rub them "casually" against the man they are chatting with.

This type of boots has been worn in movies and TV by characters as diverse as prostitutes, temptresses, porn stars, tough girls, action heroines, dominant women, and females beating the crap out of bad guys, such as in Barb Wire.



امیدوارم ، فهمیده باشید ، که کفش های به ظاهر ساده ، دارای چه ماهیت شیطانی هستند ( واردات اینگونه چکمه ها و ...) ، واقعا حیفم آمد این مطلب رو دریغ کنم از دوستان بیداری اندیشه ، چرا که هر کار اشتباهی که از ما سرمی زند ، ریشه در جهل ما دارد و ...


خواهر و برادر مسلمانم ، این مطلب رو تا میتوانی منتشر کن Smile




به امید ظهورش...Blush

چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 12:13 ::  نويسنده : sotoude

شیطان پرستی، پرستش قدرت پلیدی است به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قوی تر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا…

 

معنای شیطان پرستی
شیطان پرستی، پرستش قدرت پلیدی است به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قوی تر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا.

 

اقسام شیطان پرستی

 

الف) شیطان پرستی کهن(قدیم):

پیدایش آن قرون اولیه پیدایش آدمی است.(شیطان پرستانی در آمریکای لاتین، جنوبی و آفریقای مرکزی قرون قبل از حضرت عیسی(ع) بوده است)

اعتقادات
1- اصل شهوت رانی اصل لاینفک مراسم ها
2- مخالفت با کلیساها و مسیحیت
3- انجام مراسمات خود دقیقاً ضد مسیحیت
4- کلیسا و مسیح عامل تمام بدبختی های انسانها
5- مسیح بجای آباد کردن زمین فقط انجیل آورد
6- قربانی کردن دختر بچه ها برای آرامش شیطان
7- برای مبارزه با خدا و حضرت مسیح فجیع ترین شهوترانی و بدنوع ترین انجام می شود
8- ریختن خون به عنوان نشانه تقدس
9- عدم اعتقاد به جهنم و گفتن اینکه جهنم دنیای است که ما در آن زندگی می کنیم
10- شیطان وچود خارجی دارد.

 

ب) شیطان پرستی مدرن (جدید):

پیدایش آن قرون 14-15 میلادی ابتدا در انگلیس توسط نجیب زادگان برگزار می شد.(دلیل این که چرا شیطان پرستی مدرن در انگلیس بنیان نهاده شود این است که در این قرون جادوگری در انگلیس رواج شدیدی داشت)

اعتقادات
1- شیطان وجود خارجی ندارد
2- وجود شیطان در طبیعت و وجود هر انسانی است
3- مراسم ها برای دعوت شیطان و اهریمن درونی و با انجام اعمال جنسی آرام می شود
4- هر آنچه که وجود دارد مدیون آلت تناسلی آدمیست
5- پس از مرگ روح کسانی که دردنیا لذت جنسی لازم را نبرده اند به این دنیا بر می گردد و لذت جنسی خود را کامل می کنند
6- در مراسمات مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده می شود
7- عدم اعتقاد به قربانی کردن انسانها و حتی حیوانات.

 

انواع شیطان پرستی از نظر ایدئولوژی(رفتار)

 

الف) شیطان پرستی فلسفی
منتسب به آنتوان لاوی(Anton Lavey) است.

اعتقادات
1- هر شخصی خدای خویش است
2- فلسفه عقلانی عبس است
3- خدایی برای پرستش وجود ندارد
4- عدم اعتقاد به زندگی غیر مادی بعد از مرگ
5- بزرگترین رستگاری برتری و ترفیع نسبت به دیگران است.

 

ب) شیطان پرستی لاوی
این نوع شیطان پرستی بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی در کتاب انجیل شیطانی و دیگر آثارش تشکیل شده است. (آنتوان لاوی در سال 1930 در آمریکا به دنیا آمد، در 17 سالگی از خانه فرار کرد و به سیرک رفت. در سال 1966 کلیسای شیطان را تاسیس کرد پس از مرگ وی همسرش بلانش بارتون و در حال حاضر پیرگلیمور آن را اداره می کند.) شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت، طبیعت شهوانی، مرگ، بهترین نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است. آنتوان لاوی تحت تاثیر اندیشه های چالز داروین، فردریک نیجه، ویندهام لویس، ‌مارک دِ سید، آمبروس بیرس و... بود.

اعتقادات
1- خود را خدا می دانند
2- باید وفادار به یک طرز فکر خاص نبود
3- داشتن گرایشات انفرادی
4- تمسخر تعالیم خداجویانه کلیسا
5- شیطان موجود مثبتی است
6- Atheism: خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.
7- Not dualistic: روح و جسم غیر قابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
8- Autodeists: خود پرستی، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
9- Materialistic: اعتقاد به اصالت ماده10- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.11 - ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.11- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.

 

فلسفه شیطانی
شیطان در 9 جمله شیطانی منتسب به لاوی خلاصه می شود:
1- شیطان می گوید: دست و دلبازی کردن به جای خساست.
2- شیطان می گوید: زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3- شیطان می گوید: دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
4- شیطان می گوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5- شیطان می گوید: انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت (اشاره به آیین مسیحیت دارد که می گوید درصورتی که کسی به تو سیلی زد آن طرف روی خود را برگردان تا سیلی دیگری بزند.)
6- شیطان می گوید: مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشام های غیر مادی بودن.
7- شیطان می گوید: انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر و اغلب بدتر از آنها است که روی چهارپایان راه می روند بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی است و پیشرفت های روشنفکرانه او را پست تر حیوانات ساخته است.
8- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساست.
( اشاره به گرفتن پول کلیساها دارد ؛‌ در قبال بخشش گناهان افراد از آنها پول دریافت می کنند.)
9- شیطان تمام آن چیزها که گناه شناخت می شوند را ارائه می دهد چون تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می شود.


لاوی 11 قانون شیطانی را نیز وضع کرده است. و این راهنمایی کلّی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته‌هایت استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته‌هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمی‌خواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان می روی.
11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.

 

ج) شیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است.

اعتقادات
معمولاً پیش نیازی برای خود قائل می شوند و آن پیش نیاز این است که شیطان پرست باید یک قانون ماورالطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که هم شیطانی هستند یا بوسیله شیطان شناخته می شوند قبول داشته باشد.
این نوع شیطان پرستی معمولاً خدایشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه های باستانی بین النهرینی و بعضاً از الهه های رومی و یونانی (به عنوان مثال، مارس خدای جنگ) اقتباس کرده اند. خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.

 

د) شیطان پرستی گوتیک
پیشینه آن به دوران تفتیش عقاید از طرف کلیسا مربوط می شود. این طرز تفکر در کتاب مالیوس مالیفیکاروم دسته بندی شده است. کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا 1490.م تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، این کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالب از این قبیل است. این گرایش شیطان پرستی، خطرناکترین نوع شیطان پرستی است.

اعتقادات
خوردن نوزادان،‌ بز کُشی، قربانی کردن دختران باکره، نفرت از مسیح و مسیحیت.


شیطان پرستی در ایران، عراق و مصر

شیطان پرستی در ایران
شیطان پرستی در ایران قبل از زرتشت وجود داشت و آن را اهریمن یا اهورا مزدا می نامیدند. امروزه قومی یا گروهی به خصوص شیطان پرست در ایران وجود ندارد ولی گاهاً شنیده می شود محافلی با اجرای مراسمات شیطان پرستی برگزار می شود. چند ماه پیش نیز در شهرمان (تبریز) افرادی در این نوع محافل دستگیر کرده بودند.

شیطان پرستی در عراق
یزیدیه (به کردی Ezidi تلفظ إزدی) یا یزدیان از ادیان باستانی رایج در کردستان است. پیشینه این فرقه پیش از ورود اسلام درمناطق یاد شده،‌وجود داشته است و تحت تاثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهر پرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته اند.
«ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» در کتاب «الانساب» می نویسد:«جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دیده شد که یزیدی بودند و در دیه های آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» می خوردند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی بر می دارند و آن را با نان خمیر می کنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه می خورند و آن را «برات» نامند.»
زبان اکثر یزیدیان کردی است. محل زندگی آنها موصل، حلب، وان، ارض روم، بغداد، قره داغ، سرزمینهای بین آذربایجان وارمنستان و شمار زیادی از آنها در کشورهای اروپایی به خصوص آلمان زندگی می کنند.
رهبر یزیدیان «شرف الدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مران بن حسن بن مروان» منتسب به مروان بن حکم بود که در بعلبک سوریه به دنیا آمد.
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال 555 تا 558 هـ.ق در حالی که 90 سال داشت از دنیا می رود. امیر تفونی سلیمان سور رهبر کنونی آن ها است.

اعتقادات
1- می گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس(شیطان) بوده است. ذات ملک طاوس با ذات خدا یکی است.
2- خداوند بعد از ملک طاووس شش ملک دیگر آفرید ولی ملک طاووس اولن ملک محسوب می شود.
3- شیطان(ملک طاووس) را لعن نمی کنند و معتقد هستند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
4- اعتقاد به تناسخ ارواح، معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامی که می میرد روحش مجدداً به تن کودکی حلول می کند اما اگر انسان بد و شریر باشد، هنگامی که روحش آزاد شد به بدن جانوران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه می یابد.

احکام
1- خوردن کاهو، لوبیا و سبزیهای که توسط کود انسانی تقویت می شود حرام است
2- گوشت خوک، ماهی و آهو حرام است
3 - برای شیوخ آنها خوردن گوشت خروس حرام است زیرا ملک طاووس به شکل خروس است
4– تراشیدن سبیل حرام ولی سبک کردن آن مستحب است 5
– در ماه نیسان(دهه دوم و سوم فروردین و دهه اول اردیبهشت) ملائکه باهم اتصال می یابند، نباید ازدواج کرد و تعمیر خانه در این ماه حرام است!؟
6- نام شیطان (ملک طاووس) را بردن جایز نیست
7– وارد شدن به مساجد مسلمانان حرام است
8 – یزیدیان حق ندارند آب دهانشان را به زمین بریزند چون اهانت به ملک طاووس است
9 – بار کشی از حیوانات حرام است
10– پوشیدن لباس آبی حرام است
11 – خوردن آب از کوزه و ظرف دسته دار حرام است
12-حق ندارند بیش از یک سال از محال زندگی خود دور شوند.

شیطان پرستی در مصر
شیطان پرستان که بر اساس آنچه تحقیقات نشان داده وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخی از مسئولان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند، عقاید آنها بر این استوار است که خداوند به شیطان ظلم کرده و بدون اینکه اجازه دفاع از خود دهد، او را از بهشت بیرون کرده است و از این رو باید شیطان را پرستش کرد زیرا او برای پرستش شایسته تر از خداست چون با شجاعت با خدا مخالفت کرد.
رهبر این گروه جوانی به نام «عمادالدین حمدی» هست و لقب خدمتگذار شیطان را دارد. گروه شیطان پرستی مصر از سال 1993 میلادی به صورت پنهانی در مصر تاسیس شد و با کمال آزادی به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه در جشنی که سیگار «مالبورو» ترتیب داده بود، شرکت کرده و هویت و عبادات خود را اعلام کردند زیر پوشهایی پوشیدند که بر روی آنها ناسزا و اهانت به ذات مقدس خدای تبارک و تعالی و ادیان آسمانی نوشته شده بود که سبب شد موسسات اسلامی و گروه های سیاسی و نیروهای ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و ارتداد آنان را اعلام کنند.

اعتقادات و مراسمات
1- اجتماعات و مراسم شیطان پرستان روزهای شنبه برگزار می شود
2- دو محل را برای تجاوز به دختران مناسب می دانند، نخست گورستانها و دیگری ساحل دریا به هنگام شب، آنان اعتقاد دارند با تجاوز به دختران، تخم شیطان در رحم آنان قرار می دهند
3- اعضای این گروه به گورستانها و مخصوصاً گورستان«کومنولث» شهر قاهره می روند و اجساد مردگان را از قبر بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پر داودی در جسد مرده فرو می کنند و سپس برای تقرب برای شیطان دور آن می چرخند
4-آنها گربه ماده یا سگ را ذبح می کنند و خون آنها را بر صورت و دستان خود می مالند و در یک دایره می چرخند تا شیطان از‌ آنها راضی شود و اگر حیوانی را نیافتند دست خود را زخمی می کنند تا خون جاری شود و سپس خون را به صورت خود می مالند سپس مصحف شریف(قرآن مجید) را پاره، پاره می کنند و بعد موسیقی «راک» نواخته می شود به استعمال مواد مخدر می پردازند.

چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : sotoude

 

((بدون شرح ))                              

 

 

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 18:12 ::  نويسنده : sotoude

 بسم رب الشهدا

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

آجرک الله بقیه الله

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

 

به من خبر رسيده كه يكى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه ‏اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردن بند و گوشواره ‏هاى آنها را از تن‏شان بيرون آورده است... در حالى كه هيچ وسيله‏ اى براى دفاع جز گريه و التماس كردن نداشته‏ اند،

آنها با غنيمت فراوان برگشته ‏اند بدون اينكه حتى يك نفر از آنها زخمى گردد و يا قطره ‏اى خون‏ از آنها ريخته شود اگر به خاطر اين حادثه مسلمانى از روى تاسف بميرد ملامت نخواهد شد، و از نظر من‏ سزاوار و بجا است!

(نهج البلاغه خطبه 27)

 

ای اقیانوس ایستاده عدالت ، یا مهدی ...

ای فرزند خلف زهرا و ای علی حاضر و امام زمان...

برخیز و ببین و بشنو صحبت از خلخال یک پیرزن یهودی نیست سخن از تجاوز به پنج هزار زن مسلمان است .

سخن از جنین هایی است که از رحم مادر بیرون کشیده می شوند.

سخن از انسان هایی است که زنده زنده در آتش سوختند، نه یک نفر و نه ده نفر که بیست هزار نفر...

ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس

برگرد ...

برگرد...

برگرد آقا جان اینها می گویند بودایی ها صلح طلب هستند

اینها می گویند باید "دالایی لاما " را الگوی صلح خویش قرار دهید ... همو که بوسه بر دست شیمون پرز زد و در برابر دیوار ندبه شاید چنین روزی را آرزو می کرد...

 

 

یا ابا صالح ای صلاه روز آدینه برگرد...

اینان که در میانمار به خاک و خون کشیده می شوند مسلمانند و حب رسول خدا در دل دارند.

اینان روزی پنج مرتبه تو را اقامه می کنند هرچند نمی دانند. مولا جان تو را به علی اصغر های بی گناه این امت برگرد..

 

 

برگرد ...

اعتراف می کنیم بی تو نمی توانیم، برگرد..

 جهان تشنه عدالت فرزند علی است

مولای آوارگان و مظلومان  تو را نشاید که آه و فغان بیوه زنی را بشنوی و اجابت نکنی ...

 

 

 

تو امام زمانی ، یابن امیرالمومنین برگرد اینها مسلمانند.

 

 

سخن از خلخال نیست ، حرف ناموس است.

 

 

مولا جان قمه به دستان بودایی به  هیچ کس رحم نمی کنند... برگرد.

مولا جان اینجا اگر سگ یک یهودی را برانند شورای امنیت قطعنامه صادر می کند،

برگرد ... شورای امنیت صدای این ظلم کبیر را نمی شنود، اینها گوش ها شان بدهکار ما نیست.

 

 

آقا جان سخن از سرخ پوشان یزیدی نیست حرف سرخ جامگان بودایی است.

 

 

آقا جان خانم کلینگتون که به میانمار رفت به یمن قدو مش تا کنون بیست هزار نفر را قربانی کرده اند. هیچ کس هیچ چیز نمی گوید گویی اتفاقی نیافتاده.

مولا جان اینجا هم  برای سرهای بریده هدیه می دهند خانم اشتون گفت تمام تحریم های دولت میانمار لغو خواهد شد چرا که اصلاحات را آغاز کرده است.

مولا جان اینجا اصلاحات یعنی مسلمان کشی ...

أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُون

 

آقا جان سخن از خلخال نیست سخن از خیمه سوزانی دیگر است... سخن از اصحاب اخدود است همانی که اینها هلوکاست می نامند...

 

 

سخن از خلخال نیست حرف اشک های روان بر گونه هاست...

 

 

آقا جان سخن از خلخال نیست حرف نشستن عمود های آهنین بر سر هاست ...

 

 

آقا جان سخن از خلخال نیست حرف حلقوم های بریده است... اینجا یه جای این که سر ها را به نیزه کنند نیزه را در سرها می کنند...

اینجا آب را بر مسلمانان نبستند ، مسلمانان را به آب بستند...

 

 

تو را به ریش به خون خضاب شده ، تو را به گونه به خاک کشیده شده ،تو را به پیشانی شکسته برگرد...

برگرد فقط برگرد ... هیچ اتفاق دیگری مرا آرام نخواهد کرد...

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است...

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 18:4 ::  نويسنده : sotoude

 

جنگ نرم
جنگ نرم

جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح  استفاده می‌شود.

گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می‌ برد.

در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.

مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است

جنگ روانی، جنگ نرم

جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.

 فولر، مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال 1920 به کار برد. در آن زمان استفاده  فولر از واژه جنگ روانی در محافل نظامی و علمی بریتانیا و آمریکا توجه چندانی را به خود جلب نکرد. در ژانویه 1940 با انتشار مقاله ای با عنوان "جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن" این اصطلاح برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد. بر این اساس "جنگ روانی را باید استفاده از هر نوع وسیله ای به منظور تاثیر گذاری بر روحیه و رفتار یک گروه با هدف نظامی مشخص معنا کرد". در پایان جنگ جهانی دوم این اصطلاح به "فرهنگ لغت وبستر" وارد شد و بخشی از عبارت پردازی‌های سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.

 در سال 1950 یعنی تنها یک‌سال پس از پایان جنگ جهانی دوم "ترومن"، رئیس جمهور وقت آمریکا  به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ‌روانی در کره پروژه‌ای با عنوان "نبرد حقیقت" را با بودجه‌ای معادل 121میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا اداره و ریاست جنگ‌ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگ‌روانی گسترده‌ای را با استفاده از تجربیات جنگ‌جهانی دوم تشکیل داد. از آن‌زمان تاکنون، سازمان‌ها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعه‌ای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کرده‌اند.

براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین

در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری "لخ والسا" در جنبش کارگری این کشور در سال 1984 تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد.

نرم افزار خواندن و شمردن

 استعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند.

 انقلاب های مخملی یا "انقلاب های رنگی" و "گلی" از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل می‌شود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی "والسلاوهادل" رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود، وارد ادبیات سیاسی شد. مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیره‌ای در طی یک دوره شش هفته‌ای از 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیره‌ای در صربستان طی دو مرحله 1997 - 2000 ، گرجستان 2003 ، اوکراین 2004 و قرقیزستان 2005 ادامه یافت.

به طور کلی اهداف آمریکا از سازماندهی انقلاب های رنگین در کشور‌های هدف را در چارچوب حوزه‌های زیر می‌توان بررسی کرد:

- تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی

کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن

حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام آمریکا

 - ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی

 - همسو کردن کشورهای هدف با سیاست های آمریکا

 - فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا

 - مهار بیداری اسلامی

جورج سوروس ، رئیس بنیاد سوروس سرمایه دار بزرگ آمریکایی یا به عبارتی میلیاردر یهودی آمریکایی یکی از معماران اصلی انقلاب مخملین گرجستان در گفتگویی با روزنامه لس آنجلس تایمز اظهار داشت که : تمایل دارد سناریوی گرجستان در کشورهای آسیای مرکزی یعنی تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان تکرار شود.

شرکت‌کنندگان انقلاب‌های رنگین اغلب از مقاومت مسالمت‌آمیز با هدف اعتراض‌ علیه دولت‌های غیرهمسو با آمریکا و حمایت از دمکراسی، لیبرالیسم و استقلال ملی استفاده کرده‌اند و معمولاً یک رنگ یا گل خاصی را به عنوان سمبل و نشانه خود برگزیده‌اند. اعتراض‌های صورت گرفته و نقش مهمی که سازمان‌های غیردولتی به ویژه سازمان‌های فعال دانشجویی در سازماندهی مقاومت مسالمت‌آمیز ایفا می‌کنند، این رویدادها را برجسته‌تر نشان می‌دهد.

جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت

اهداف اجرایی از جنگ نرم

همان طور که اشاره شد، جنگ روانى جدید عملى سازمان یافته و برنامه ریزى شده پدیده اى همیشگى و پیوسته است که اختصاص به مقطع زمانى خاصى ندارد. با توجه به این مسأله مى توان اهداف جنگ روانى را در یک تقسیم بندى به اهداف سیاسى و اهداف نظامى و در تقسیم بندى دیگر، آن را به اهداف و مقاصد استراتژیکى و مقاصد تاکتیکى تقسیم نمود

با توجه به این که ماهیت اصلى عملیات روانى به اعتراف خود آمریکایى ها عبارت است از تلاش براى تأثیرگذارى بر افکار، احساسات و تمایلات گروه هاى دوست، دشمن یا بى طرف مى توان تا حدودى به برخى از مهمترین اهداف جنگ روانى پى برد:

تأثیرگذارى شدید بر افکار عمومى جامعه مورد هدف از راه طرح جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است و البته موفقیت هایى هم در این زمینه داشته است.

- ترساندن از مرگ یا فقر یا قدرت خارجى سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن براى ایجاد جو بى اعتمادى و ناامنى روانى.

جنگ نرم

اختلاف افکنى در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام هاى نظامى و سیاسى کشور مورد نظر در راستاى تجزیه سیاسى کشور.

- اشاعه بذر یأس و نومیدى درمیان مردم و بویژه نسل جوان به منظور بى تفاوت کردن آنها نسبت به کشور خود و تحولات احتمالى آتى.

کاهش روحیه و کارآیى رزمى ( در زمان جنگ نظامى).

ایجاد اختلال در سامانه هاى کنترلى و ارتباطى کشور هدف.

تبلیغات سیاه (با هدف براندازى و آشوب) به وسیله شایعه پراکنى، پخش تصاویر مستهجن ، جوسازى از راه پخش شب نامه ها و ...

تقویت نارضایتى هاى ملت به دلیل مسائل مذهبى، قومى، سیاسى و اجتماعى نسبت به دولت خود به طورى که در مواقع حساس این نارضایتى ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.

- تلاش براى بحرانى و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل هاى نادرست و اغراق آمیز که مقام معظم رهبرى نیز در دیدار اخیر اعضاى مجلس خبرگان با ایشان به آن اشاره داشته و آن را در راستاى خط تهاجمى دشمن توصیف کردند.

با توجه به تمام مطالبى که گفته شد، ضرورت مقابله جدى با جنگ روانى دشمن به شیوه هاى سخت افزارى و نرم افزارى بر کسى پوشیده نمى ماند. اما در این میان وحدت استراتژیک تمام نهادهاى کشور براى پاسداشت تمامیت ارضى نیز مقدمه اى لازم براى خنثى کردن جنگ روانى دشمنان است.

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ,نظر یاتون نره
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سفينة النجاة و آدرس sotoude.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 7366
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1