بسیج پیرو مکتب عاشورا
سلام دوستان این وبلاگ استادم هست که کاندید شورای شهر کرج شده لطف کنید سری بهش بزنید و ظراتتون رو بگید homeira_ghofrani.loxblog.com جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : sotoude دوستان عزیز 50% از مطالب این وبلاگ از وبلاگ استاد رائفی پور کپی شده فقط ب منظور انتشار وگسترش اطلاعات با تشکر فراوان از استاد رائفی پور وبلاگ استاد علی اکبر رائفی پور www.antisemitism.blogfa.com پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 1:34 :: نويسنده : sotoude بسم رب المهدی السلام عليک يا ربيع الأنام و نضره الأيام سلام بر تو اي بهار خلايق و خرمي روزگار!
مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد. ای صد افسوس که تو بهار بودی ومن بی تو هر فروردینم دی بود و نمی دانستم. صادق (ع) آل محمد(ص) فرموند: که نوروز و اول بهار روزی است که ما توقع فرج حضرت مهدی (عج) را داریم.
کودک که بودم پدرم جمعه ها صبح درب خانه را آب و جارو می کرد تا اگر مولا از آن حوالی عبور کند ... و نو روز هر باره این حس را در من زنده می کند مردمی را می بینم که سراسر شوق و شورند ، خانه تکانی می کنند و لباس های نو برتن... اما برای چه ؟ برای که ؟ اینان منتظرند تا بهار شود ؟ سالهاست می اندیشم که هنگام بهار مگر چه می شود که اینگونه به هم می ریزیم ، مهربان می شویم، به سراغ هم می رویم و از همه مهمتر منتظر می شویم... انتظار ... سالهاست به لحظات سال تحویل و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو همه ساکتند و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم! و هر ساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!! کجایی ای ربيع الأنام و نضره الأيام نمی دانم ، شاید از گذشته به ایرانیان اینگونه آموختند تا رزمایش ظهور برگزار کنند ... وصد افسوس که ره گم کردیم و انتظار خورشید را کشیدیم و حال آنکه تو خود خورشید بودی و ما ندانستیم. ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد و همه با هم زمزمه می کردند دعای عهد و ندبه و فرج را ... و ای کاش هفت سین مان را در جمکران می گستردیم و در آن به جای سفره ، "سجاده ای" می انداختیم به گستردگی زمین... و"ستاره ای" از آسمان به زیر می کشیدیم به یاد تو... و "ساعتی" برای شمار ثانیه هایی که بی تو گذشت و "سدر" را به یاد سدره المنتهی مصطفی (ص) بر سجاده می ریختیم! و "سیصد و سیزده سرباز" و "سلاحی" به نشان پایبندی بر سوگندی که با تو بسته ایم تا خونی که در رگهایمان است نذر تو باشد که چه نیکو در عهد آموختیم بسراییم " شاهِراً سَيْفي ، مُجَرِّداً قَناتي، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَ الْبادي " و با شميشر آخته ، و نيزه برهنه ، پاسخ گويان به نداى آن خواننده بزرگ در شهر و باديه ایم. اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ و سین هفتم را نیز من بر این سجاده می نشانم " سلام علی آل یاسین".
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری (عج) که صد البته نزدیک است. دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 16:44 :: نويسنده : sotoude << بسم الله الرحمن الرحیم >> دفاع از حقیقت گویا جز لاینفک این مردم است
خدا اولین ها را دوست دارد ، خودش می گوید : "السابقون الاولون" این مردم همیشه در دفاع از حق اولین بوده اند.
اولین مردمی که به داد قوم موسی (ع) رسیدند و آن ها را دوباره به سرزمینشان بازگرداندند.
اولین مردمی که به مسیح ایمان آوردند حتی قبل از آنکه به دنیا بیاید دو نفر ایرانی بودند که به دنبال حقیقت به فلسطین رفتند.
اولین مردمی که خارج از اهل بیت پیامبر بودند اما نشان و مدال درجه یک لیاقت را به سینه زدند:
سلمان منا اهل البیت.
مردمی که اعراب مسلمان ، علی ابن ابی طالب (ع) را به خاطر اینکه آنها زیاد دور او بودند سرزنش می کردند و علی را علاقه مند به مجوسان(بخوانید ایرانیان مسلمان و محب اهل بیت) می دانستند.
می گویند بیشتر سپاه مختار را همینان تشکیل می دادند.
و خلاصه مردمی که تا امروز عَلَم انبیا را به دوش می کشند.
خودمانیم داستانی دارند این مردم !!!
و اکنون چند وقتی است که به شکر خدا سینه در مقابل صهیونیزم سپر کرده اند، مرادم از "چند وقتی " یعنی سی و چهار سال. و البته چند وقتی است که به شکر خدا جوانان نسل سه و چهار به میدان نبرد با این عروسک های خیمه شب بازی ابلیس آمده اند، مرادم از "چند وقتی" یعنی سه چهار سال.
پارسال همین موقع ها بود که یک پژوهشگر فرانسوی ضد صهیونیست (سامبا) می خواست از آخرین یافته هایش برایم بگوید. با یکی از دانشجویان در لابی هتل با او صحبت می کردیم .که بنده خدا گفت :
آیا می دانید مهم ترین نماد این صهیونیست ها ستونی سنگی است به نام "آبلیسک"؟
آیا می دانید اسلام تنها جایی بود که به آن حمله می شد (رمی جمرات) ؟
آیا می دانید وهابی ها دور آن را دیوار کشیده اند؟ تا به دستور اربابانشان از آن محافظت نمایند؟
اصلا می دانید آبلیسک چیست؟
در اثنی این گفتگو این دانشجوی عزیز آیپدش (نمی دانم شاید فرهنگستان به آن بگوید رایانک دست مالیدنی ) را در آورده بود و با اینترنت هتل فیلم ها و عکس های شاهکار دو سال پیش جوانان مسلمان ایرانی را برایش آماده کرد.
باید چهره این بنده خدا را می دیدید(عجب فعلی) چشم هایش چهار تا شد و کلی خجالت کشید که زیره به کرمان آورده بود.
داستان این آبلیسک به آتش کشیدن و این پرسش معروف "why iranian burn obelisk" داستان آتش کشیدن یک تکه استوانه چوبی نیست .
بلکه داستان اولین بودن است ، اولین در راه مبارزه با هرآنچه بوی ابلیس دهد.
این صرفا یک نماد نیست که مثل خیلی چیز های دیگر به خودشان منتسب کرده باشند بلکه داستان هوشیاری و جلو تر از زمان بودن این مردم است.
مردمی که گویا خدا هم پارسال در این جشنشان یک هدیه داشت و یک همراهی ویژه دقیقا در همان زمان :
ترک خوردن بزرگ ترین آبلیسک جهان
نمی دانم شاید یک رکورد جدید هم به دست آورده ایم :
"بیشترین آمار ساخت آبلیسک در جهان در طول یک سال"
البته به قصد آتش زدن.
راستش اندکی نگرانم که این حرکت پاک و الهی آرام ،آرام به انحراف کشیده شود.
مسابقه بگذارند تا هر سال ارتفاعش را بیشتر کنند
مسابقه ای شود برای خودنمایی ...
برای نفوذ شیطان در دلهای شیفتگان مهدی فاطمه(علیهما سلام)....
مسابقه ای شود برای به نام خود تمام کردن ها...
آه ای برادران ، ای آنانی که دغدغه دشمن ستیزی دارید خوب است اول بت بعل نفستان و نفسمان را بکشید و بکشیم.
شرمنده امام زمان شدم وقتی بحث هایی را در برخی تارنما ها در باره به نام خود کردن ها و دعوا سر "منیت " دیدم.
قرار بود و هست که همه در کنار هم مصاف نام بگیریم همه و همه ، جنبش یعنی همین یعنی همه دانشجویانی که در تمام دانشگاه هایشان برنامه می گیرند،
یعنی آن کودک 5 ساله که به حقیر می گفت به خاطر امام زمان دیگر بنتن نگاه نمی کنم
یعنی آن پیرزن قمی که هر از گاهی زنگ می زند و برای همه مان دعا می کند (دقت کنید همه ما) .
یعنی تمام بزرگوارانی که در فضای سایبری ، بی ریا و گمنام می جنگند و نامشان را ضد شیطان گذاشته اند. و چقدر زیباست برای مولا گمنام جنگیدن.
یعنی آن جوان .... که با اشک هایی پاک، روان بر گونه ، می گوید می خواهم شیعه شوم.
یعنی آن دانشمند اسپانیایی که به محبت اهل بیت می رسد.
مصاف من نیستم مصاف همه شما هستید ...
یعنی خانمی که هر ماه مقداری از حقوقش را برای کمک به این جریان نذر کرده است حقوق پرستاری از یک سالمند.
مصاف یعنی فریاد های خشم ده دقیقه ای یک جوان مشهدی که پس از فیلم موهن علیه رسول الله در پیغام گیر گوشی تلفن همراهم از خود به یادگار گذاشت.
مصاف همه شما هستید...
مگر نه اینست که کار را برای خدا باید کرد؟
مبا دا نماد شیطان را به آتش بکشی و خودت در آتش ابلیس بسوزی !!!
وای بر آن روزی که ابلیس ، آبلیسک هایش را در دل هایمان بکارد(و تو خود بهتر میدانی آبلیسک نماد چیست).
برای تسلای دل بازماندگان عرض می کنم :
برای رسیدن به مهدی باید از خود بگذریم ، مهربان باشیم و بخشنده و فقط به این بیاندیشیم کاری که می کنیم چه با دل فرزند زهرا می کند ، آرام یا ...
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است. دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 19:41 :: نويسنده : sotoude
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 18:13 :: نويسنده : sotoude
بوت یا همان چکمه های بلند چندسالیست به وفور در ویترین مغازه ها دیده شده و با استقبال خوب مردم مواجه گشته است. توجه شما را به چند دیالوگی بین خانومی خارجی که به ایران سفر کرده بود با خانومی ایرانی جلب می کنم... گفتگوی یک زن خارجی سفر کرده به ایران با یک زن ایرانی! گفت : یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟ گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن! این کفش ها که دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای روسپی هستش و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه. گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر مد ! گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره. قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده …! اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن. گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟ گفت: F. U. C. K. Me Boots . . . . این واژه (FMB) رو شاید معدود افرادی شنیده باشند ، شاید کسی ندونه این کفش ها مختص چه زنانی است ، شاید ندونه با این کارش داره عفت و حیای خودش رو زیر سوال می بره و هزار و یک ندانستن دیگر... دیکشنری های خودشون این کفش رو ببینید چی معنی کرده: tall, high-heeled women's boots that men find sexually attractive.
The term "fuck me" comes from the impression that women who wear fuck me boots want to have sex and use the boots to attract potential partners, although women also use them to appear sexy, to tease men (or women) or just to feel good about themselves.
They are also called "fuck me" boots because some women and men enjoy having sex with the woman wearing them. The "fuck me" effect is maximized by combining the boots with tight and skimpy outfits such as short shorts, micro-mini skirts, and low cut tops that expose as much thigh, breasts and abs as possible. Tall, beautiful women with long, shapely legs who dress provocatively benefit the most from wearing fuck me boots , but even not so good looking women can appear extremely desirable to others. Women can walk sensually with them, cross their legs while sitting, make clicking sounds with their stilettos, and even rub them "casually" against the man they are chatting with. This type of boots has been worn in movies and TV by characters as diverse as prostitutes, temptresses, porn stars, tough girls, action heroines, dominant women, and females beating the crap out of bad guys, such as in Barb Wire. امیدوارم ، فهمیده باشید ، که کفش های به ظاهر ساده ، دارای چه ماهیت شیطانی هستند ( واردات اینگونه چکمه ها و ...) ، واقعا حیفم آمد این مطلب رو دریغ کنم از دوستان بیداری اندیشه ، چرا که هر کار اشتباهی که از ما سرمی زند ، ریشه در جهل ما دارد و ... خواهر و برادر مسلمانم ، این مطلب رو تا میتوانی منتشر کن به امید ظهورش... چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 12:13 :: نويسنده : sotoude
شیطان پرستی، پرستش قدرت پلیدی است به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قوی تر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا…
معنای شیطان پرستی
اقسام شیطان پرستی
الف) شیطان پرستی کهن(قدیم): پیدایش آن قرون اولیه پیدایش آدمی است.(شیطان پرستانی در آمریکای لاتین، جنوبی و آفریقای مرکزی قرون قبل از حضرت عیسی(ع) بوده است) اعتقادات
ب) شیطان پرستی مدرن (جدید): پیدایش آن قرون 14-15 میلادی ابتدا در انگلیس توسط نجیب زادگان برگزار می شد.(دلیل این که چرا شیطان پرستی مدرن در انگلیس بنیان نهاده شود این است که در این قرون جادوگری در انگلیس رواج شدیدی داشت) اعتقادات
انواع شیطان پرستی از نظر ایدئولوژی(رفتار)
الف) شیطان پرستی فلسفی اعتقادات
ب) شیطان پرستی لاوی اعتقادات
فلسفه شیطانی
ج) شیطان پرستی دینی اعتقادات
د) شیطان پرستی گوتیک اعتقادات
شیطان پرستی در ایران شیطان پرستی در عراق اعتقادات احکام شیطان پرستی در مصر 1- اجتماعات و مراسم شیطان پرستان روزهای شنبه برگزار می شود 2- دو محل را برای تجاوز به دختران مناسب می دانند، نخست گورستانها و دیگری ساحل دریا به هنگام شب، آنان اعتقاد دارند با تجاوز به دختران، تخم شیطان در رحم آنان قرار می دهند 3- اعضای این گروه به گورستانها و مخصوصاً گورستان«کومنولث» شهر قاهره می روند و اجساد مردگان را از قبر بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پر داودی در جسد مرده فرو می کنند و سپس برای تقرب برای شیطان دور آن می چرخند 4-آنها گربه ماده یا سگ را ذبح می کنند و خون آنها را بر صورت و دستان خود می مالند و در یک دایره می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود و اگر حیوانی را نیافتند دست خود را زخمی می کنند تا خون جاری شود و سپس خون را به صورت خود می مالند سپس مصحف شریف(قرآن مجید) را پاره، پاره می کنند و بعد موسیقی «راک» نواخته می شود به استعمال مواد مخدر می پردازند. سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : sotoude بسم رب الشهدا =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-= آجرک الله بقیه الله =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
به من خبر رسيده كه يكى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردن بند و گوشواره هاى آنها را از تنشان بيرون آورده است... در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع جز گريه و التماس كردن نداشته اند، آنها با غنيمت فراوان برگشته اند بدون اينكه حتى يك نفر از آنها زخمى گردد و يا قطره اى خون از آنها ريخته شود اگر به خاطر اين حادثه مسلمانى از روى تاسف بميرد ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار و بجا است! (نهج البلاغه خطبه 27)
ای اقیانوس ایستاده عدالت ، یا مهدی ... ای فرزند خلف زهرا و ای علی حاضر و امام زمان... برخیز و ببین و بشنو صحبت از خلخال یک پیرزن یهودی نیست سخن از تجاوز به پنج هزار زن مسلمان است . سخن از جنین هایی است که از رحم مادر بیرون کشیده می شوند. سخن از انسان هایی است که زنده زنده در آتش سوختند، نه یک نفر و نه ده نفر که بیست هزار نفر... ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس برگرد ... برگرد... برگرد آقا جان اینها می گویند بودایی ها صلح طلب هستند اینها می گویند باید "دالایی لاما " را الگوی صلح خویش قرار دهید ... همو که بوسه بر دست شیمون پرز زد و در برابر دیوار ندبه شاید چنین روزی را آرزو می کرد...
یا ابا صالح ای صلاه روز آدینه برگرد... اینان که در میانمار به خاک و خون کشیده می شوند مسلمانند و حب رسول خدا در دل دارند. اینان روزی پنج مرتبه تو را اقامه می کنند هرچند نمی دانند. مولا جان تو را به علی اصغر های بی گناه این امت برگرد..
برگرد ... اعتراف می کنیم بی تو نمی توانیم، برگرد.. جهان تشنه عدالت فرزند علی است مولای آوارگان و مظلومان تو را نشاید که آه و فغان بیوه زنی را بشنوی و اجابت نکنی ...
تو امام زمانی ، یابن امیرالمومنین برگرد اینها مسلمانند.
سخن از خلخال نیست ، حرف ناموس است.
مولا جان قمه به دستان بودایی به هیچ کس رحم نمی کنند... برگرد. مولا جان اینجا اگر سگ یک یهودی را برانند شورای امنیت قطعنامه صادر می کند، برگرد ... شورای امنیت صدای این ظلم کبیر را نمی شنود، اینها گوش ها شان بدهکار ما نیست.
آقا جان سخن از سرخ پوشان یزیدی نیست حرف سرخ جامگان بودایی است.
آقا جان خانم کلینگتون که به میانمار رفت به یمن قدو مش تا کنون بیست هزار نفر را قربانی کرده اند. هیچ کس هیچ چیز نمی گوید گویی اتفاقی نیافتاده.
مولا جان اینجا هم برای سرهای بریده هدیه می دهند خانم اشتون گفت تمام تحریم های دولت میانمار لغو خواهد شد چرا که اصلاحات را آغاز کرده است. مولا جان اینجا اصلاحات یعنی مسلمان کشی ... أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُون
آقا جان سخن از خلخال نیست سخن از خیمه سوزانی دیگر است... سخن از اصحاب اخدود است همانی که اینها هلوکاست می نامند...
سخن از خلخال نیست حرف اشک های روان بر گونه هاست...
آقا جان سخن از خلخال نیست حرف نشستن عمود های آهنین بر سر هاست ...
آقا جان سخن از خلخال نیست حرف حلقوم های بریده است... اینجا یه جای این که سر ها را به نیزه کنند نیزه را در سرها می کنند... اینجا آب را بر مسلمانان نبستند ، مسلمانان را به آب بستند...
تو را به ریش به خون خضاب شده ، تو را به گونه به خاک کشیده شده ،تو را به پیشانی شکسته برگرد... برگرد فقط برگرد ... هیچ اتفاق دیگری مرا آرام نخواهد کرد... به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است... سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 18:4 :: نويسنده : sotoude
جنگ نرمجنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده میشود. گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می برد. در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت. مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است جنگ روانی، جنگ نرم جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسانها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت. فولر، مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال 1920 به کار برد. در آن زمان استفاده فولر از واژه جنگ روانی در محافل نظامی و علمی بریتانیا و آمریکا توجه چندانی را به خود جلب نکرد. در ژانویه 1940 با انتشار مقاله ای با عنوان "جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن" این اصطلاح برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد. بر این اساس "جنگ روانی را باید استفاده از هر نوع وسیله ای به منظور تاثیر گذاری بر روحیه و رفتار یک گروه با هدف نظامی مشخص معنا کرد". در پایان جنگ جهانی دوم این اصطلاح به "فرهنگ لغت وبستر" وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد. در سال 1950 یعنی تنها یکسال پس از پایان جنگ جهانی دوم "ترومن"، رئیس جمهور وقت آمریکا به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگروانی در کره پروژهای با عنوان "نبرد حقیقت" را با بودجهای معادل 121میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا اداره و ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگروانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگجهانی دوم تشکیل داد. از آنزمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند. براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری "لخ والسا" در جنبش کارگری این کشور در سال 1984 تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. استعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند. انقلاب های مخملی یا "انقلاب های رنگی" و "گلی" از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل میشود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی "والسلاوهادل" رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود، وارد ادبیات سیاسی شد. مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیرهای در طی یک دوره شش هفتهای از 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیرهای در صربستان طی دو مرحله 1997 - 2000 ، گرجستان 2003 ، اوکراین 2004 و قرقیزستان 2005 ادامه یافت. به طور کلی اهداف آمریکا از سازماندهی انقلاب های رنگین در کشورهای هدف را در چارچوب حوزههای زیر میتوان بررسی کرد: - تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی - کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن - حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام آمریکا - ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی - همسو کردن کشورهای هدف با سیاست های آمریکا - فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا - مهار بیداری اسلامی جورج سوروس ، رئیس بنیاد سوروس سرمایه دار بزرگ آمریکایی یا به عبارتی میلیاردر یهودی آمریکایی یکی از معماران اصلی انقلاب مخملین گرجستان در گفتگویی با روزنامه لس آنجلس تایمز اظهار داشت که : تمایل دارد سناریوی گرجستان در کشورهای آسیای مرکزی یعنی تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان تکرار شود. شرکتکنندگان انقلابهای رنگین اغلب از مقاومت مسالمتآمیز با هدف اعتراض علیه دولتهای غیرهمسو با آمریکا و حمایت از دمکراسی، لیبرالیسم و استقلال ملی استفاده کردهاند و معمولاً یک رنگ یا گل خاصی را به عنوان سمبل و نشانه خود برگزیدهاند. اعتراضهای صورت گرفته و نقش مهمی که سازمانهای غیردولتی به ویژه سازمانهای فعال دانشجویی در سازماندهی مقاومت مسالمتآمیز ایفا میکنند، این رویدادها را برجستهتر نشان میدهد. جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسانها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت اهداف اجرایی از جنگ نرم همان طور که اشاره شد، جنگ روانى جدید عملى سازمان یافته و برنامه ریزى شده پدیده اى همیشگى و پیوسته است که اختصاص به مقطع زمانى خاصى ندارد. با توجه به این مسأله مى توان اهداف جنگ روانى را در یک تقسیم بندى به اهداف سیاسى و اهداف نظامى و در تقسیم بندى دیگر، آن را به اهداف و مقاصد استراتژیکى و مقاصد تاکتیکى تقسیم نمود با توجه به این که ماهیت اصلى عملیات روانى به اعتراف خود آمریکایى ها عبارت است از تلاش براى تأثیرگذارى بر افکار، احساسات و تمایلات گروه هاى دوست، دشمن یا بى طرف مى توان تا حدودى به برخى از مهمترین اهداف جنگ روانى پى برد: - تأثیرگذارى شدید بر افکار عمومى جامعه مورد هدف از راه طرح جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است و البته موفقیت هایى هم در این زمینه داشته است. - ترساندن از مرگ یا فقر یا قدرت خارجى سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن براى ایجاد جو بى اعتمادى و ناامنى روانى. - اختلاف افکنى در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام هاى نظامى و سیاسى کشور مورد نظر در راستاى تجزیه سیاسى کشور. - اشاعه بذر یأس و نومیدى درمیان مردم و بویژه نسل جوان به منظور بى تفاوت کردن آنها نسبت به کشور خود و تحولات احتمالى آتى. - کاهش روحیه و کارآیى رزمى ( در زمان جنگ نظامى). - ایجاد اختلال در سامانه هاى کنترلى و ارتباطى کشور هدف. - تبلیغات سیاه (با هدف براندازى و آشوب) به وسیله شایعه پراکنى، پخش تصاویر مستهجن ، جوسازى از راه پخش شب نامه ها و ... - تقویت نارضایتى هاى ملت به دلیل مسائل مذهبى، قومى، سیاسى و اجتماعى نسبت به دولت خود به طورى که در مواقع حساس این نارضایتى ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند. - تلاش براى بحرانى و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل هاى نادرست و اغراق آمیز که مقام معظم رهبرى نیز در دیدار اخیر اعضاى مجلس خبرگان با ایشان به آن اشاره داشته و آن را در راستاى خط تهاجمى دشمن توصیف کردند. با توجه به تمام مطالبى که گفته شد، ضرورت مقابله جدى با جنگ روانى دشمن به شیوه هاى سخت افزارى و نرم افزارى بر کسى پوشیده نمى ماند. اما در این میان وحدت استراتژیک تمام نهادهاى کشور براى پاسداشت تمامیت ارضى نیز مقدمه اى لازم براى خنثى کردن جنگ روانى دشمنان است. سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 10:45 :: نويسنده : sotoude http://www.askdin.com/gallery/images/514/2_355.jpg سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 10:35 :: نويسنده : sotoude
وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.
از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.
شهید فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد. شیفته و عاشق امام قدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام قدس سره داشت . او می گفت : امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم .
هنگام ورود اما م قدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ، موفق به زیارت امام قدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد. شهید فهمیده ، یکی از هزاران دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.
عزیمت به سوی جهاد
فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد.او که عشق انقلاب وامام قدس سره را در سر داشت ، خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز می گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگراز شهرستان کرج خارج نشود. ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم . من باید به مملکت خدمت کنم و اضافه می کند: من نمی نویسم و اگربنویسم حرفی دروغ زده ام . حتی با تهدید به زندان حاضر نمی شود تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضا می گیرند.
درهمان روزهای نخست جنگ تحمیلی ، محمد حسین تصمیم می گیرد که به جبهه برود وبا متجاوزان بعثی بجنگد . زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می افکند. دریکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود ، مبلغ 50 تومان را به دوستش می دهد واز او می خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می گوید و از وی می خواهد که تا سه روز به خانواده اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند وسپس آن ها را مطلع کند . دوست ا و یکی ، دو روز بعد خبر را چنین می دهد که :
من رفتم جبهه نگران من نباشید.
در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او می شده و با وی صحبت و سعی می کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود . شهید فهمیده که درعزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد. درهمین مدت کوتاه حضور درخرمشهر با دوستی که درآن جا پیدا کرده بود، یعنی محمد رضا شمس ، هر دو مجروح می شوند وآن دو را به بیمارستان منتقل می کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر بر می گردد. درحین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می گوید:
من به شما ثابت می کنم که می توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.
او برای اثبات لیاقت خود یک با ر به تنها یی به میان عراقی ها رفته ولباس و اسلحه ای از عراقی ها به دست می آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می شود، به طوری که رزمندگان مشاهده می کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم . هنگامی که نزدیک می شود، می بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.
مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم د رجبهه اعتماد واطمینان پیدا می کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را می دهد.
کیفیت شهادت
از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس ، دریک سنگر قرار داشتند تا درهجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می شوند.محمد رضا شمس ، دوست و هم سنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود بر می گردد و می بیند که تانک ها ی عراقی ( ظاهرا 5 دستگاه ) به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده ودر صدد محاصره آن ها هستند.حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد واز ناحیه پا مجروح می شود. اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می کند و خود نیز تکه تکه می شود . افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است ، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار می کنند. در نتیجه ، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند.
فهمیده در بیان رهبری
رهبر معظم انقلاب ، می فرمایند: زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد .مقام معظم رهبری د ردیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند: بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است ، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می کند.
فهمیده از نگاه آوینی
سید شهیدان اهل قلم ، حاج مرتضی آوینی ، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نام شهری درآسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می کند: خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر.... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
خبر شهادت حسین فهمیده
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نو جوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است . امام قدس سره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کنند، جملات معروف خود را پیرامون او می فرمایند: رهبر ماآن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید. به این ترتیب و با این کلمات ، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده دربهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده می شود. سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 10:29 :: نويسنده : sotoude
سال تولید ملی ، حمایت از کار و سرمایه ایرانی چرا باید کالای ایرانی مصرف کنیم؟ نویسنده : دکتر عبدالمجید شیخی مقام معظم رهبری(حفظهاللهتعالی) در دیدار کارگران عزیز و زحمتکش کشور، مصرف کالاهای ساخت داخل را یکی از مجاهدتهای ضروری در سال جهاد اقتصادی دانستند و افزودند: «به موازات استقبال مردم از تولیدات داخلی، لازم است کیفیت و مرغوبیت این کالاها، به حد قانع کنندهای برسد.» معظم له با نام گذاری امسال به عنوان سال «جهاد اقتصادی» حرکت با برکتی را در جهت فرهنگ سازی یک حقیقت و مفهوم متعالی دیگر همچون اصلاح الگوی مصرف، همت و تلاش مضاعف و بسیج آحاد مردم عزتمند کشور اسلامی ایران آغاز نمودند. ضمن عرض تبریک عید سعید غدیرخم محضر امام زمان و نیزهمه محبان مولای متقیان علی ابن ابی طالب برآن شدم تا مقاله مختصری درباره غدیر خم به رشته تحریر درآورم تا به اندازه ی خود توانسته باشم حق امام اولم را با قلم نا چیزو ضعیفم ادا کرده باشم. دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 19:22 :: نويسنده : sotoude 1. جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب 2. هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع می شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود 3. رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد 4. بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است 5. کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت 6. عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند 7. گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است 8. آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد. 9. بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد 10. هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد 11. کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد. 12. کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود 13. کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند ی، خداوند او را به مردم وا می گذارد 14. کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند 15. از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است . 16. هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد 17. عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق 18. حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد. دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : sotoude فضيلت و آثار و بركاتى كه براى تربت حسينى است ، براى هيچ تربتى و قطعهاى از قطعات زمين نيست . خاك كربلا قطعهاى از بهشت است كه خداوند قادر متعال به واسطه قدردانى از يك فداكار در راه دين كه تمام هستى خود را فدا كرده ، در آن خاك، بركت و فضيلت و شفا قرار داده است . كربلايش قطعهاى از جنت است باب نور و باب لطف و رحمت است
چرا تنها اين خاك داراى چنين ويژگيها و آثار و بركات است؟ بايد گفت : هر چيزى كه در اين عالم ، شرافت ظاهرى و يا معنوى پيدا مىكند، يا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و يا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمى است كه به آن شرافت و بركت داده است . در تربت كربلاى سيدالشهدا (ع) هر دو امر محقق شده است ، زيرا خاك كربلا بنا بر رواياتى ، هم شرافت ذاتى و خدا دادى ، و هم امر عظيم و واقعهاى مهم در آنجا واقع گرديده كه آن شهادت حسين بن على (ع) و ياران وفادارش مىباشد ، لذا داراى فضيلت و آثارى خاص است . آمده است كه چون بر قبر امام حسين (ع) آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گرديد، يكى از اعراب بنى اسد آمد و از خاك قبضه قبضه برداشت و بوييد تا بر قبر حسين رسيد، و چون او را مىبوسيد گريه مىكرد و مىگفت : پدر و مادرم به فدايت ، چه اندازه خوشبويى كه قبر و تربت تو چنين خوشبو است ، سپس شروع كرد به سرودن : خواهند نهان سازند قبرش ز حبيبش خوشبويى خاك قبر گرديده دليلش آرى خاك مزار حسين (ع) سرمه چشم عاشقان و شيفتگانش بوده و ايشان را مجنون وار به سوى خود مىكشاند.
آثار و بركاتى كه مى توان براى تربت پاك حسينى برشمرد عبارتنداز: 1- تأثير تماس اعضاى بدن با تربت يكى از آثار و بركات تربت سيدالشهدا (ع) اين است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شريف تأثير معنوى زيادى بر انسان خواهد گذاشت ، از اين رو از بعضى بزرگان دين و امامان معصوم نقل شده كه بعد از نماز ، بدن و صورت خويش را با مهر كربلا متبرك مى كنند. و نيز دستور دادهاند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسيده و با اعضاى بدن تماس داده شود. امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسين (ع) را شفاى هر درد، و ايمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه يكى از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر ساير اعضاى بدنش تماس دهد...» (1) 2- سجده بر تربت يكى ديگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسين (ع) اين است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاى ظلمانى را كنار زده و در توجه حق تعالى به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در اين باره مىفرمايد: «همانا سجود بر تربت حسين (ع) حجابهاى هفتگانه را پاره مى كند»(2) لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت ، همان حجابهايى است كه بين بنده و خالق حايل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد كه در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم ، حجابهاى نورانى بر طرف مىشود اما مراد از حجابهاى هفتگانه ، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است . سجده بر تربت حضرت سيدالشهدا(ع) اين خاصيت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولايت او، حجابها را دريده و راهگشاى وصول به كمالات انسانى باشد. سجده بر خاك سركوى تو آرند خلايق جان فداى تو كه هم قبله و هم قبله نمايى و اما در خصوص اينكه در ميان شيعه معمول است از خاك مقدس كربلا يعنى تربت كنار قبر سيدالشهدا (ع) خاك برداشته و با آن مهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مىكنند بدين خاطر است كه از خاك زمين بوده و به تمامى خاكها مىتوان سجده كرد، و از طرفى خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسين (ع) و ياران باوفايش شرافت پيدا كرده است ، به طورى كه اهل بيت (ع) نيز به ما فرمودهاند در هر نمازى كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مىكند. چنانكه حضرت صادق (ع) از خاك كربلا درون كيسهاى ريخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن كيسه را باز مىكرد و بر آن سجده مىنمود.
3- شفا يافتن از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سيدالشهدا (ع) شفا بودن آن براى دردهاو آلام انسان است . رواياتى كه دلالت بر اين امر دارند به سه دسته تقسيم مىشوند: دسته اول : رواياتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شريف برداشته شود مخصوص كرده است ، چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «به درستى كه نزد سر حسين (ع) تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غير از مرگ مى باشد» (3) دسته دوم : رواياتى است كه با تعبيرات مختلف توسعهاى از بيست ذراع تا پنج فرسخ و يا ده ميل را براى آن قائل است . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «حريم مزار حسين (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4) دسته سوم : رواياتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نمودهاند . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «خاك مزار امام حسين (ع) براى هر دردى شفاست». (5) تا شفا بخشد روان و جسم هر بيمار را در حريم وصل خود خاك شفا دارد حسين و نيز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسين (ع) ، بدرستى كه در آن شفاى هر درد و امنيت از هر ترسى است» (6)
حكايت: عالم زاهد پرهيزگار حجةالاسلام و المسلمين مرحوم آقاى حاج شيخ محمد حسن عالم نجف آبادى قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعيت مرحوم آية الله آخوندى خراسانى (ره) كه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم مريض شدم و اين بيمارى مدتى طول كشيد و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندى بيمارى من به قدرى شديد شد كه اطبا از شفا يافتنم مأيوس شدند و ديگر براى معالجهام نيامدند، و من در حال تب شديد گاهى بيهوش مىشدم و گاهى به هوش مى آمدم. يكى از رفقا كه مرا پرستارى مىكرد شنيده بود كه عالم زاهد مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سيدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود كه قدرى از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا يابم. ايشان فرموده بود : من به قدر يك عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا كه ما از همه جا مأيوس شده و به شما پناه آوردهايم شما هم از دادن تربت خوددارى مىكنيد؟ اين بيمار در حال احتضار است و مىميرد. مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بيمار سوخته و قدرى از آن تربت كه از جان خودش عزيزترش مى داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصى كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ريخته بودند . من كه در حال بيهوشى به سر مىبردم ، ناگهان چشمان خود را باز كرده و ديدم رفقا اطراف بسترم نشستهاند ، خوب دقيق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ريخته بودند برايم شرح دادند. كم كم در خود احساس نيرو و نشاط كردم و حركتى به خود داده نشستم ، ديدم نشاط بيشترى دارم برخاستم و ايستادم ، و چون يقين كردم كه به بركت ترتبت مقدس امام حسين (ع) شفا يافتم حال خوشى پيدا كردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش مى كنم كه از حجره بيرون برويد، چون مىخواهم زيارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بيرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى كه قابل و صف كردن نيست مشغول خواندن زيارت حضرت سيدالشهدا (ع) شدم » (7) آرى ، شفاى بيماران به وسيله تربت آن حضرت يكى از بركاتى است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسين (ع) به وى عطا فرموده است . تربتت راز شفاى همه درد است حسين تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبيب
4- تأثير كام برداشتن اطفال با تربت كام برداشتن اطفال با تربت امام حسين (ع) موجب ايمنى كودك مى شود چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «كام فرزندانتان را با تربت حسين (ع) باز كنيد كه آن امان است » (8)
5- تأثير تربت حسين ، همراه جنازه صاحب كتاب «مدارك الاحكام» مى نويسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاينهاى بود، بچههايى كه از زنا بدنيا مى آورد در تنور مىانداخت و مىسوزانيد. وقتى كه مرد، پس از غسل و كفن او را به خاك سپردند ، اما زمين جنازهاش را بيرون انداخت .جاى ديگر او را دفن كردند باز زمين او را نپذيرفت تا سه مرتبه ، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسك شد: اى پسر پيغمبر به فريادم برس. فرمود: كارش چه بود ؟ عرض كردند زنا و سوزاندن بچههاى حرامزاده . فرمود: هيچ مخلوقى حق ندارد مخلوقى را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض كرد حالا چه كنم؟ فرمود: مقدارى از تربت حسين (ع) با او در قبر بگذاريد . تربت حسين (ع) امان است . همراهش گذاشتند زمين او را پذيرفت. در توقيع مبارك حضرت حجة بن الحسن (عج) نيز اذن داده شده است . يكى از شيعيان به حضرت (در زمان غيبت صغرى توسط نايب خاص حضرت ) مىنويسد: آيا جايز است ما تربت حسين (ع) را با ميت در قبر بگذاريم ، يا با تربت حسين روى كفن بنويسيم؟ حضرت در پاسخ مرقوم مىفرمايند: هر دو كار پسنديده است . البته بايد رعايت احترام تربت بشود . مهر يا تربت، مقابل يا زير صورت ميت باشد ، بلكه به بركت خاك قبر حسين (ع) قبر ميت محل امنى از هر بلا و آفت و عذابى گردد (9)
6- تسبيح تربت از حضرت صاحب الزمان (عج) روايت شده كه فرمود: «هر كس تسبيح تربت امام حسين (ع) را در دست گيرد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براى او نوشته مىشود». (10) و امام صادق فرمود: «يك ذكر يا استغفار كه با تسبيح تربت حسين (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذكر كه با چيز ديگر گفته شود»(11) درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید ,نظر یاتون نره آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|